Web Analytics Made Easy - Statcounter

مستند قوی‌دل به قصه یک بابای ایرانی می‌پردازد که بوی نوستالژیک می‌دهد و به‌خاطر مریضی پسرخوانده‌اش برای احقاق حقوق انسان‌هایی که به‌خاطر خون‌های آلوده، مبتلا به بیماری ایدز شده‌اند، به پا می‌خیزد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ مستند قوی‌دل، ساخته علی فراهانی صدر به قصه یک بابای ایرانی می‌پردازد که بوی نوستالژیک می‌دهد و به‌خاطر مریضی پسرخوانده‌اش برای احقاق حقوق  انسان‌هایی که به‌خاطر خون‌های آلوده، مبتلا به بیماری ایدز شده‌اند، به پا می‌خیزد و بار دیگر این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که معیار ارزش انسان چیست؟

از زمانی که در تاریخ سینما چگونه گفتن مهم‌تر از چه چیزی گفتن شد، انسان فیلم‌ساز را به واکاوی عناصری واداشت تا چگونه گفتن را جذاب‌تر کند و کارگردان این اثر هم برای بیان حرف مهم خود از انرژی و خلاقیت جوانی بهره برده و با به‌کارگیری درست عناصری همچون فیلمنامه، شخصیت‌پردازی، فرم، ریتم و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

...تمام تلاش خود را بکار می‌برد تا وجدان‌های خفته را به بیداری دعوت کند.

فیلم‌ساز قوی‌دل می‌داند که پیام و حرفش باید بلند و انسانی باشد تا علی‌رغم محدودیت زمانی سوژه، اثری خارج از زمان و مکان خلق کند و پویایی و زنده‌بودنش را در تمام اعصار انسانی حفظ کند.

اما فیلم ساز برای این مهم چه کرده است؟

تاریخ سینما  اعم از داستانی یا مستند نشان داده که پرداختن به فطرت پاک انسانی و استفاده از کهن‌الگوها یکی از مضامین پرمخاطب و پایدار است  و با جستاری در قرآن متوجه می‌شویم  که خداوند در سوره شعرا مهم‌ترین وظیفه هنرمندان را انتخاب مضمون انسان‌ساز می‌داند، از طرفی افلاطون هم در اتوپیا و مدینه فاضله خود، علی‌رغم بیرون انداختن خدای هنر، فرم شعر را نگه می‌دارد با این شرط که مضمون در خدمت جامعه انسانی باشد.  

ازاین‌رو آیه 227 سوره شعرا بیان می‌دارد که یکی از وظایف هنرمند مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم می‌باشد و فیلم ساز قوی دل با انتخاب این تم کهن الگویی، اثرش را برای همیشه در ذهن مخاطب زنده نگه می‌دارد و برای این مهم روی مرزی لغزنده از جدیت و طنز حرکت می‌کند؛ چرا می‌داند حرف‌های مهم انتقادی را باید بصورت طنز بیان کرد و از جدیت صرف پرهیز کرد که مبادا چوب در لانه زنبور مفسدان قدرتمند و مصلحت اندیشان ترسو نکند و در عین حال نِشتر هوشیاری را به جامعه هدف  خود بزند.

اما جدای از مضمون، کارگردان به سراغ سوژه‌ای می‌رود که بین کاراکتر یا تیپ بودن در چرخش است، گاهی همچون کاراکتری فعال و متفاوت از افراد جامعه خود عمل می‌کند و گاهی یک بابای تیپ می‌شود، آن هم از نوع ایرانی‌اش.

 بابایی  جذاب که شخصیتی خاکستری دارد و از بطن جامعه برخاسته و علی‌رغم رمانتیک بودن و دراماتیک بودن، شیطنت‌های خاص یک بابای ایرانی را دارا است و همین مسئله موجب علاقه‌مندی مخاطب به او و همذات پنداری برای تداوم در همراهی با فیلم می‌شود.

اما در این میان خلاقیت فرمی کارگردان و بازسازی‌های آیکونیک و نمادین او و قاب‌هایی زیبا و به قائده در ارتقائ و افزایش قدرت درام و سوژه  نقشی بسزا دارد. برای نمونه در دنیای مستندسازی قانونی تجربی و عقلانی وجود دارد که بیان می‌کند:

کلیت فیلم را اول بگو، تیرخلاص را آخر بزن!

البته این قانون در مشرق‌زمین سابقه تاریخی دارد و برای مثال خداوند در سوره یوسف بیان می‌دارد که بهترین قصه‌ها و قصه گفتن را برای شما تعریف می‌کنیم و در آیه اول این سوره، کلیت قصه را بیان می‌کند و برای این کلیت، 110 آیه به قصه سرایی می‌پردازد و دوباره در آخر داستان، آیه اول را تکرار می‌کند تا  مخاطب را هوشیار کند که وارثان و حاکمان نهایی زمین، انسان‌های صالح هستند.

کارگردان قوی‌دل هم در اثر خود از این تکنیک استفاده کرده، با این تفاوت که با یک تیر چند نشان می زند و بجای نمایش کلیشه‌ای و تکنیکی چند نما برای تعریف  کلیت فیلم، دست به خلاقیت می‌زند و این کلیت را در کنار معرفی خصوصیات شخصیت و سوق مخاطب به لایه های درونی او در قالب یک درام کوتاه بیان می‌کند.

درامی که نشان می‌دهد چگونه سوژه عاشق دنیای فیلم و هنر می‌شود و کارگردان با نمایش اولین ساخته کوتاه او، کلیت فیلم قوی‌دل را در ناخودآگاه مخاطب مستند می‌کارد، ساخته‌ای که نشان می‌دهد  همه بر اثر فشار و زور به یک سمت می‌روند؛ اما برخی در این میان مخالفت می‌کنند و به جهت مخالف می‌روند.

البته هر چند فیلمساز در پایان فیلم با نمایش صحنه‌ای از سوژه و آموزش او به نوه‌هایش بیان می‌دارد که این نسل مبارز و مطالبه‌گر ادامه خواهد داشت؛ اما به‌نوعی می‌توان گفت اگر کارگردان، این فیلم کوتاه را در آخر مستند دوباره نمایش می داد ، مخاطب نسبت به کلیت و حرف اصلی فیلم بیش‌ازپیش هوشیار می‌شد و به‌نوعی کارگردان تیرخلاص را به ذهن او می‌زد، تیرخلاصی که خلاصه و موجز تمام فیلم است و مخاطب برای همیشه آنرا به یاد خواهد سپرد ...

همچنین فیلمساز برای تقویت مضمون فیلم به‌جای پرداختن به قانون علی معلولی عقلی و تکنیکی صرف در فیلمنامه، پا را فراتر گذاشته؛  برای مثال کارگردان نمایی را نمایش می‌دهد که سوژه از دیدار با رئیس قوه قضا  ناامید شده و در جویی نشسته و به موش‌ها غذا می‌دهد؛ لذا او بدینوسیله بیان می‌دارد که علت و معلول در دنیا مستند قوی‌دل فراعقلی و از نوع عمل و عکس‌العمل کائناتی است و به‌قول‌معروف از هر دست بدهی، از همان دست می‌گیری و اینجاست که خبرنگاری او را می‌بیند و ملاقات او را با رئیس دستگاه قضا هماهنگ می‌کند؛ از خود می‌پرسیم چرا کارگردان این نما را حذف نکرد تا همه چیز در فرایندی از قوانین علی معلولی شانس نشان داده شود، پاسخ روشن است؛ او با نشان‌دادن نمای غذادادن به بچه موش‌ها، بذری را در ناخودآگاه مخاطب می‌کارد که عمل خیر و نیکو بی‌پاسخ نخواهند ماند و به قول قران هر کسی حسنه‌ای را انجام دهد، ده برابر مثل آن به او باز خواهد گشت.

گزارش ویدئویی از "سینما حقیقت"| پرونده جنجالی خون‌های آلوده با «قوی‌دل» باز شد

 

در پایان قوی دل پس از هفت سال تلاش بی وقفه موفق می شود حق و حقوق  زائل شده را به صاحبانش برگرداند اما کارگردان با نمایش چند کپشن، ضدقهرمان را زنده نگه می‌دارد، ضد قهرمانی که مسئول اصلی ظلم به بیماران است و نه‌تنها از محاکمه قسر در می‌رود؛ بلکه عذرخواهی هم نمی‌کند و بدین ترتیب چرخه خیر و شر ادامه پیدا می‌کند و این انسان است که باید در این چرخه ارزش خود را کشف کند و مخاطب با رجوع به ناخودآگاه متأثر خود از فیلم، یاد این جمله حضرت علی(ع) می‌افتد که ارزش انسان به‌اندازه همت اوست و شخصیت قوی‌دل  به مخاطب یادآوری می‌کند تا دل‌قوی دارد و بچه اردک زشت درون خود را به قویی زیبا و بلندپرواز تبدیل کند.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سینمای مستند یک بابای فیلم ساز قوی دل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۵۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کاش تلویزیون، این مدلی نبود

امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدار‌هایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازی‌های لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیین‌کننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچ‌اندازی می‌کند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس می‌رود.

برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول رده‌بندی، اهمیت این دیدار‌ها را اگر از دربی بیشتر نکند، دست‌کمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرم‌شدن میدان پا به ورزشگاه می‌گذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بین‌المللی معرفی شده، ولی فرصت بی‌نظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.

قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده می‌شود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روز‌هایی که سفره‌ها کوچک‌تر شده‌اند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازی‌های لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم می‌شد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.

این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه می‌شود؛ اول و مهم‌ترین آن‌ها انحصارطلبی است. صداوسیما سال‌های زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکه‌های خصوصی را نمی‌دهد و همه چیز باید تحت سیطره‌اش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یک‌سویه و رفته‌رفته مخاطب را دلسرد می‌کند. نگاه تکراری به وقایع با چهره‌های برمدار مانده، اجازه ذوق‌زدگی از مخاطب را می‌گیرد.

پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان رده‌بالایش، برنامه‌ها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامه‌های ورزشی می‌شوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زنده‌اش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامه‌های پربیننده‌اش محسوب می‌شود.

ناگفته پیداست که این پربیننده‌بودن در مقایسه با سایر برنامه‌های کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمی‌زند.

پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال می‌توانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش به‌واسطه رانده‌شدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آن‌هایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطب‌پسند ندارند.

غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار می‌دهد؛ پخش آگهی‌های بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویس‌های ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان می‌دهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخ‌های آگهی در زمان پخش دیدار‌های مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویداد‌هایی را توجیه می‌کند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمی‌شود. حالا دیگر، سخن‌گفتن از این بحث که‌ای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیه‌اش درآمدزایی می‌کند با روی خوش تا می‌کرد و دستی در جیب می‌کرد تا باشگاه‌های تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسد.

اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبه‌هایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازی‌های فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانه‌های مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آن‌وقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یک‌طرفه‌ای به او خورانده نمی‌شود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهی‌های ریزودرشت، زیرنویس‌ها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.

دیگر خبرها

  • کارکرد انتقادی و راهبری فیلم های مستند کمرنگ شده است
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • لحظه بلعیده شدن جوجه‌های اردک توسط خرس مقابل چشم کودکان | ویدئو
  • کارگردان مشهور ایرانی: تلویزیون نمی‌بینم!
  • معرفی بهترین مستندهای جهان
  • خرس بی‌رحم جوجه‌های اردک را در باغ‌وحش کشت + فیلم
  • سانتافه 2024؛ جوجه اردک زشت کره ای در نمایشگاه خودرو پکن (+تصاویر)
  • مستندی درباره مادری که دو بازیگر نقش دو دختر گمشده اش را بازی می کنند
  • (ویدئو) خرس بی‌رحم جوجه‌های اردک را در باغ‌وحش کشت